محل تبلیغات شما
عملکرد سازمان افسران حزب توده»
گفت‌و‌گو با مجید تفرشی

پس‌ از تأسیس حزب توده در مهر ۱۳۲۰ و از همان آغاز فعالیت حزب، چند نفر از افسران که گرایش‌های مارکسیستی داشتند، به این حزب روی آوردند و بتدریج با افزایش اعضای تشکیلات نظامیان حزب توده، زمینه ایجاد یک سازمان مستقل برای نظامیان توده‌ای پدید آمد. سازمانی که وجود آن نه توجیه قانونی در قوانین جاری داشت و نه حضورش موافق مرامنامه خود حزب توده بود! اما با تمام نگرانی‌هایی که از حضور و وجود سازمان افسران حزب توده ایران» در دل تشکیلات نظامی کشور پدید آمده بود، این سازمان تأثیرات مهمی بر حوادث تاریخ معاصر مملکت ما داشت؛ چنانکه قیام افسران خراسان در مرداد ۱۳۲۴ و همچنین با اعلام موجودیت فرقه دموکرات آذربایجان در ماه بعد و پیوستن بسیاری از افسران سازمان نظامی حزب توده به فرقه و حمایت سازمان نظامیان با تمام امکانات از فرقه دموکرات، نمونه‌هایی از نقش تأثیر‌گذار سازمان افسران در حوادث میانه‌های دهه بیست بود.‌

اما نقش مهم دیگر سازمان افسران حزب توده در تاریخ معاصر ایران مربوط به ایام نهضت ملی شدن صنعت نفت است‌. با توجه به اینکه از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، توطئه‌هایی برای سقوط حکومت دکتر محمد مصدق پدید آمده بود و از سویی دیگر نیروی اجرایی این توطئه‌ها، نظامیان بودند، سازمان افسران حزب توده در شناسایی و خنثی‌سازی و معرفی این توطئه‌ها نقش چشمگیری داشت. بنابراین اگرچه این سازمان، غیر قانونی و به ظاهر مخفی بود، نقش مهمی در نجات دولت دکتر مصدق ایفا کرد که مهم‌ترین آنها کشف و خنثی‌سازی برنامه کودتای ۲۵ مرداد بود. باری، متن پیش رو نیز گفت‌و‌گویی است با دکتر مجید تفرشی، تاریخ نگار، سند پژوه و پژوهشگر مسائل معاصر که عملکرد سازمان افسران حزب توده را در کودتای ۲۸ مرداد، پیش و پس از آن مورد بررسی قرار می دهد که در ادامه می‌خوانید.

ظاهراً پیش از کودتای ۲۸ مرداد، از جمله در ۲۵ مرداد توطئه کودتا وجود داشت. نقش سازمان افسران حزب توده در خنثی کردن این کودتا یا توطئه‌ها چه بود؟
گفته شده که در جریان عملیات براندازی دولت دکتر محمد مصدق در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، سازمان مخفی نظامی حزب توده، یکی از عوامل تأثیرگذار در خنثی‌سازی این عملیات بوده است. ولی از چند و، چون این تلاش اطلاع کاملاً دقیقی در دست نیست. اولاً، شبکه‌های مخفی نظامی حزب توده با هم ارتباط مشخص و سازمان یافته‌ای نداشتند و بعضاً به‌صورت مجزا با رهبری حزب توده در ارتباط بودند. ثانیاً، در سال‌های پس از مرداد ۱۳۳۲ و به‌دنبال انتقاد‌های جدی که به عملکرد حزب توده در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ شد، تلاش شد تا نقش سازمان نظامی حزب در مواجهه با کودتا پررنگ‌تر و تأثیرگذارتر از واقعیت جلوه کند.

باید توجه داشت که اولاً در مقطع سرنوشت ساز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، طرفداران واقعی، نه تاکتیکی، دولت مصدق در بین اعضای سازمان مخفی نظامی حزب توده در اقلیت و از نظر سازمانی منفرد بودند و ثانیاً بیشتر حامیان مصدق در آن سازمان، در رده جدی عملیاتی و میدانی نبوده و اغلب وظیفه نگهبانی و محافظت از اداره نخست‌وزیری یا منزل شخص نخست‌وزیر را برعهده داشتند.

سازمان افسران با تمام آمادگی که در جهت خنثی کردن کودتا‌ها داشت (حداقل طبق روایت محمدعلی عمویی در کتاب درد زمانه)، نتوانست در کودتای ۲۸ مرداد کاری به پیش ببرد. علت موفق نبودن سازمان افسران در خنثی‌سازی کودتای ۲۸ مرداد چه بود؟
به نظر می‌رسد که سازمان افسران آمادگی کاملی در آگاهی از کودتا و توان مقابله با آن نداشت و در این مورد اغراق شده است. علت از پیش نرفتن اقدام سازمان نظامی حزب در مقابله با کودتا، اول نداشتن انسجام و اقتدار لازم و کافی بود. دوم، نداشتن ارتباط سازمانی لازم با یکدیگر. سوم، نداشتن امکانات عملیاتی در مناطق و مراکز حساس و چهارم، تشتت در تصمیم‌گیری رهبری حزب توده که بخشی از آن به‌دلیل تشتت ناشی از فقدان ارتباط کلاسیک و سیستماتیک حزب توده با شوروی، به‌دلیل بروز جنگ قدرت در مسکو، پس از مرگ استالین بود.

تا قبل از قیام سی تیر ۱۳۳۱، حزب توده از مصدق پشتیبانی کامل و آشکار نمی‌کرد و در ت تعریف شده از سوی مسکو همچنین دستورالعملی وجود نداشت. به‌همین دلیل هم به‌طور سازمانی، سازمان مخفی نظامی حزب هم از دولت مصدق حمایت نمی‌کرد. ولی افرادی شخصاً دلبسته مصدق و جبهه ملی بودند. بعد از سی تیر و بازگشت مصدق به قدرت، حزب بتدریج به مصدق نزدیک شد و اتفاقاً همین روند، یکی از دلایل جدی نگرانی ان قم و تهران از عملکرد دولت و اختلافات شان با مصدق بود.

از دیدگاه شما با تمام کمک‌هایی که سازمان افسران برای خنثی کردن توطئه‌ها می‌کرد، هدف نهایی اش چه بود؟ هدف نجات دکتر مصدق بود یا بازکردن جای پای قدرتی برای حزب توده در حکومت؟
به گمان من، در آن مقطع، اغلب رهبران حزب توده و سازمان نظامی، علاقه‌مند به نجات مصدق از کودتا بودند. ولی اصالتاً به طور ایدئولوژیک و اصولی، نهایت آرزوی خود را ادامه حیات آن دولت نمی‌دانستند و خواهان تشکیل یک دولت سوسیالیستی به شیوه شوروی و تحت هدایت حزب مادر بودند. از نظر آنان، طبق تجربیات دیگر کشورها، این آرزوی نهایی یا می‌توانست به شیوه کامل و یکجا حاصل شود یا بتدریج از طریق مشارکت در یک دولت ائتلافی با دیگر احزاب و جریان‌های غیرکمونیستی. لازمه هر یک از این دو رویکرد، جلوگیری از کودتا و حفظ بقای ولو موقتی دولت مصدق بود.
اینکه مصدق تا چه حد از این قصد و تلاش سازمان نظامی حزب توده مطلع بود یا در صورت اطلاع از آن رضایت داشت، موضوعی کاملاً مشخص نیست. ولی از خلال خاطرات به جا مانده از اعضای ارشد جبهه ملی و حزب توده، چنین به‌نظر می‌رسد که کیانوری پیشنهاد همکاری علیه کودتا را به مصدق داده بود، ولی مصدق نه موضوع کودتا را جدی گرفته بود و نه امکان این همکاری را.

نکته جالبی که وجود دارد این است که حزب توده از این توطئه‌های پیش از ۲۸ مرداد با عنوان کودتا» یاد می‌کند. آیا این لفظ بیشتر یک نوع بار تحریک‌آمیز نداشت که به قول مظفر بقایی در رومه شاهد حزب توده با مطرح کردن داستان کودتا» قصد ایجاد وحشت عمومی و تبلیغ شدید روی آن» را داشت؟ یا اینکه واقعاً طبق تعاریفی که از کودتا می‌شناسیم، این تحرکات هم مصداق قصد کودتا بود؟
برای حزب توده که در مرداد ۱۳۳۲ هم یک حزب جدی و دارای اعضای فراوان آشکار و پنهان فعال در نقاط و دوایر مختلف نظامی و غیرنظامی ایران بود و هم رسماً مطابق قانون، همچنان تشکلی غیرقانونی محسوب می‌شد، اعلام خطر در مورد آینده کشور و خطر آنی کودتا، نوعی ابراز وجود و تلاش برای جلب نظر دولت مصدق از طریق اعلام خطر و دلسوزی محسوب می‌شد.
واقعیت این است که خطر کودتا وجود داشت و سوای ارزش تبلیغی اعلام خطر در مورد آن برای حزب توده، رهبری حزب کاملاً آگاه بود که در صورت بروز کودتا و موفقیت آن، خواه ناخواه، حزب و هوادارانش با مصدق و هوادارانش هر دو قربانی وضع پیش آمده خواهند شد و هدف کودتاچیان داخلی و خارجی، هر دو دسته خواهند بود. از این نظر به گمان حزب، ازدواج ولو مصلحتی حزب توده و مصدق، امری ناگزیر بود.

تا پیش از قیام سی تیر، سازمان افسران طبق خط مشی رهبری حزب توده با دولت مصدق برخورد می‌کرد و در کتاب غلامحسین بقیعی نمونه‌هایی از برخورد اعضای سازمان افسران با دولت مصدق آمده است. اما تلقی دکتر مصدق در این زمان با سازمان افسران چه بود؟ آیا سندی یا نشانه‌ای در این رابطه وجود دارد؟
در مقطع آغازین نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران و دور نخست صدارت دکتر مصدق، حزب توده با مخالفت و تردید به اصل جنبش و رهبری مصدق نگاه می‌کرد. مطبوعات جدی حزب توده، در آغاز معتقد بودند که نهضت ملی اقدامی توسط بورژوازی لیبرال به رهبری یک تمدار فئودال محافظه کار و نسبتاً ترقی خواه (مصدق) و یک [به زعم ایشان]واپسگرای وابسته (آیت‌الله کاشانی) است. مطبوعات دیگر حزبی از قبیل: چلنگر نیز در مقالات، اشعار و کاریکاتور‌های خود، آشکارا مصدق و کاشانی و حسین فاطمی را مزدور و نوکر بریتانیا و امریکا خطاب می‌کردند.
در این مقطع مصدق نیز به شوروی و حزب توده اعتماد نداشت و نزدیک شدن به حزب را نه قبول داشت، نه لازم و به مصلحت خود و نهضت نفت می‌دانست. مصدق کاملاً آگاه بود که اتخاذ هرگونه ت مماشات و دوستی با حزب توده، موجب بروز نگرانی نیرو‌های مذهبی و رهبری آن و دشمنان و رقبای غربی از سوی دیگر می‌شد.

بسیاری دکتر مصدق را تمداری قانون مدار می‌شناسند. از طرفی می‌دانیم که حضور سازمان افسران در ارتش نه جایگاه قانونی در کشور داشت و نه حضورش در ارتش، موافق مرامنامه خود حزب بود. از دیدگاه شما چرا دکتر مصدق نسبت به نفوذ سازمان افسران در ارتش سکوت می‌کرد؟ آیا این با قانون مداری دکتر مصدق در تناقض نبود؟ آیا اصلاً می‌شود تصور کرد که دکتر مصدق از سازمان افسران و فعالیت آن‌ها بی‌اطلاع بود؟
نه دکتر مصدق و نه دیگر ت ورزان جدی آن روزگار، هیچ کدام به‌طور کلی از وجود بخش نظامی مخفی حزب توده بی‌اطلاع نبودند و ضمناً کمتر کسی از دامنه و عمق فعالیت آن سازمان مطلع بود. باید توجه داشته باشیم که پیش از سازمان مخفی نظامی حزب توده، اساساً موجودیت خود حزب توده در دوره پس از بهمن ۱۳۲۷ غیرقانونی بود و با وجودی که در مقاطعی تحت عناوینی از قبیل: شورای متحده کارگری و دیگر تشکل‌های صنفی و ی و فرهنگی فعالیت می‌کردند، ولی در دوره حکومت مصدق و بخصوص بعد از سی تیر ابایی از حضور ی و رسانه‌ای کاملاً آشکار با نام حزب توده نبود.
از سوی دیگر، به‌طور کلی و بخصوص در یک سال پایانی عمر دولت مصدق و زمانه بروز اختلاف‌ها و ریزش‌ها در جبهه ملی، مشکلات با دربار و جدایی راه با کاشانی و جناح مذهبی نهضت ملی و بالا گرفتن مشکلات خارجی و چالش‌های بین‌المللی چه در جدال حقوقی و مذاکرات و مناقشات ملی شدن نفت ایران و چه در مواجهه با فعالیت‌های مخفی مأموران امنیتی وابسته به امریکا و بریتانیا در ایران، مصدق اولویت را به مبارزه با حزب توده و سازمان نظامی مخفی نمی‌داد و شاید حتی در ماه‌های پایانی عمر دولتش از اسفند ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲، با اشارات عناصر رادیکال جبهه ملی، به حمایت ضمنی سازمان نظامی در روز مبادا و زمانه استیصال نیز به‌عنوان یک گزینه می‌اندیشید.

خلیل ملکی در زمستان ۱۳۲۵ وجود سازمان افسران را برخلاف مرامنامه حزب می‌دانست و در آن زمان خواستار انحلال سازمان نظامی بود که مدتی منحل هم شد. آیا خلیل ملکی که در زمان نهضت ملی مخالف حزب توده و از نزدیکان دکتر مصدق بود، نسبت به غیر قانونی بودن سازمان افسران به ایشان هشداری نمی‌داد؟
موضع خلیل ملکی درباره موجودیت سازمان نظامی در حزب توده، کاملاً اصولی و بر مبنای منافع ملی و مصالح حزبی بود. البته اختلافات اساسی نظری و عملی ملکی با رهبری و جریان غالب در حزب توده ورا و فرای وجود سازمان مخفی نظامی بود، ولی این مسأله نیز نقطه بروز جدی آن اختلافات بود که درنهایت هم به جدایی ناگزیر ملکی و یارانش از حزب منجر شد. مسأله مهم برای ملکی، اطاعت حزب توده از شوروی و آموزه‌های استالینیستی و توجه نکردن جدی و لازم به منافع ملی ایران بود.
تعطیلی موقت سازمان نظامی حزب توده نیز در سال ۱۳۲۵ عملاً به‌طور جدی به وقوع نپیوست و صرفاً اقدامی موقت، نمایشی و تبلیغاتی بود برای ساکت کردن منتقدان حامی ملکی و دیگر معترضان، درباره ت‌های حزبی و بحران پیش آمده ناشی از پیوستن اعضای نظامی و ی حزب توده به میرجعفر پیشه‌وری فرقه دموکرات در آذربایجان و دیگر جریان‌های جدایی‌طلب از ایران.

بعد از قیام سی‌تیر که اختیارات مصدق (حتی در بخش نظامی) بیشتر هم شد، آیا اقدامی برای کنترل سازمان افسران صورت گرفت؟
در مقطع بعد از سی تیر ۱۳۳۱، سازمان نظامی مخفی حزب توده از نظر تعداد اعضا و شبکه‌ها در درون نیرو‌های مسلح، گسترش بیشتری یافته بود و عرصه فعالیتش هم وسیع‌تر شده بود. دسته‌هایی از اعضای جبهه ملی، جریان‌های جدا شده از مصدق و گروه‌های راستگرا و منتقد دولت، از کاشانی گرفته تا ملکی و بقایی و دربار و افسران بازنشسته، مدت‌ها درباره خطرات وجودی سازمان نظامی مخفی حزب توده هشدار داده بودند و ابراز نگرانی می‌کردند. ولی دولت مصدق و تا حدی وزیر کشور و دکتر غلامحسین صدیقی که اتفاقاً شخصیتی قانوندان و قانونمدار هم بود، یا این خطر را جدی نمی‌گرفتند، یا در اولویت برخورد نمی‌دانستند یا اساساً تصور می‌کردند که در نبود یک سازمان مخفی حامی جبهه ملی، شاید وجود چنین سازمانی، ولو در دل حزب توده، درنهایت روزی به کار خواهد آمد و بنابراین بجز موارد موردی و محدود، برخورد جدی با آن صورت نگرفت.

تصاویر/ پوشش مهاجران ۱۰۰ سال پیش

سفر به میبد شهری آباد در دل کویر

سفر به میبد شهری آباد در دل کویر بی

حزب ,سازمان ,مصدق ,توده ,افسران ,نظامی ,حزب توده ,سازمان افسران ,سازمان نظامی ,نظامی حزب ,مصدق و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sleepdulecbu terppasmewa سوسنـگرد، پرچم نخل پریشون اینکه !بهت راست میگم،تو باور نکن وبلاگ حقوقی حمیرا پارسا وکیل پایه یک دادگستری موشن کنترل - سیستم های کنترل حرکت - پارس اتوماسیون talscorgepo سئو | سئو سایت | سئو وب سایت | seo